- رئیس به منشی :برای یک هفته سفر خارجی برنامه ریزی کنید.
- منشی با همسر خود تماس می گیرد ومی گوید برای یک هفته باید با رئیس اداره به سفر خارجی بروم.
- همسر منشی با معشوقه پنهانی خود تماس می گیرد : همسرم برای یک هفته به مسافرت می رود و ما می توانیم یک هفته را در کنار هم باشیم.
- معشوقه مرد با پسر بچه ای که او معلم خصوصی اش بود تماس می گیرد و به او می گوید یک هفته کار دارد و نمی تواند برود ...
- پسر بچه با پدر بزرگ خود تماس می گیرد و می گوید معلم من برای یک هفته گرفتار است و ما می توانیم این هفته را باهم بگذرانیم.
- پدر بزرگ و یا همان رئیس اول با منشی اش تماس می گیرد که این هفته را باید با نوه ام بگذرانم و ما نمی توانیم به مسافرت برویم.
-منشی به همسرش زنگ می زند که برای رئیسم مشکلی پیش آمده و مسافرت لغو شد.
- مرد با معشوقه خود تماس می گیرد :ما نمی توانیم این هفته با هم باشیم. مسافرت همسرم کنسل شد.
- معشوقه مرد با پسر بچه تماس می گیرد که این هفته مثل گذشته کلاسمان را ادامه می دهیم.
- پسر با پدر بزرگش: معلمم این هفته کلاس را ادامه می دهد. ببخشید و ما نمی تونیم باهم باشیم.
- و پدربزرگ (همان رئیس) مجدداً با منشی تماس می گیرد که دوباره برای سفر برنامه ریزی کنید....
و این مسئله همچنان ادامه دارد. کمکشون کنید از این تکرار خلاص شند.